محمد بن محمد برویبَرَوی، ابومنصور، فقیه شافعی قرن ششم و عالم در کلام و جدل است. ۱ - مشخصاتنامش را محمدبن محمدبن محمدبن سعدبن عبدالله [۱]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۲۲۵، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
یا محمدبن محمدبن احمدبن اسماعیل [۲]
عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۶، ص۳۸۹، چاپ عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۸۸/ ۱۹۶۴ـ۱۹۶۸.
و کنیه اش را ابومظفر و ابوحامد گفته اند [۳]
ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج ۱۸، ص ۱۹۸، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۴]
عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۶، ص۳۸۹، چاپ عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۸۸/ ۱۹۶۴ـ۱۹۶۸.
[۵]
محمدبن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج۴، ص۲۰۰، ج ۴، چاپ صلاح الدین منجد، کویت ۱۹۸۴.
ابن خلکان [۶]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۲۲۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
نسبت او را بَرَوی ذکر کرده و گفته است که نمیداند این انتساب به کجاست و تأکید کرده که سمعانی هم اشاره ای به این موضوع نکرده است و احتمالاً منسوب به جایی از نواحی طوس است.سبکی [۷]
عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۶، ص۳۸۹، چاپ عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۸۸/ ۱۹۶۴ـ۱۹۶۸.
بدون هیچ توضیحی این نسبت را بَرُّوی طوسی نوشته و ابن عماد [۸]
ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۴، ص۲۲۴، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
نیز همین ضبط را آورده، اما افزوده است که این نام به برویه، جدّ او منسوب است.بروی در ۵۱۷ در طوس به دنیا آمد. ۲ - تحصیلاتنزد محمدبن یحیی، از شاگردان ابوحامد غزالی، فقه آموخت و از محمدبن اسماعیل فارسی و عبدالوهاب بن شاه شادیاخی استماع حدیث کرد. [۹]
عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۶، ص۳۹۰، چاپ عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۸۸/ ۱۹۶۴ـ۱۹۶۸.
[۱۰]
ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، ج۲، ص۱۹، چاپ حافظ عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰.
پس از حمله ترکمانانِ غز به خراسان و تخریب مراکز علمی و آموزشی نیشابور از آن شهر رفت و در ۵۶۷ وارد بغداد شد [۱۱]
ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج ۸، ص ۲۹۲، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۱۲]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۲۲۵، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
اما از حدود بیست سال از زندگی او، یعنی از زمان ترک مدرسة نظامیه در نیشابور تا ورودش به بغداد، اطلاع مهمی در دست نیست.بروی واعظی فصیح بود و هنگام ورود به بغداد با استقبالی گرم روبرو شد. سپس در مدرسه بهائیه بغداد در نزدیکی نظامیه منزل کرد و همانجا روزانه چند مجلسِ تدریس ترتیب داد. در جامع قصرِ خلافت و مدرسه نظامیه نیز به وعظ و مناظره مینشست و با آنکه طالبان دانش و بزرگانِ مدرّسان و اعیان دولت در مجالس وعظ او شرکت میکردند، همواره آرزوی تدریس در مدرسه نظامیه را داشت و با خواندن امثال و اشعار و نشان دادن اشارات و حرکات، این اشتیاق را آشکار میکرد، چنانکه خواست او بر همگان روشن شد؛ و چون شایستگی این کار را داشت، متصدیان به او وعده (اجازه) تدریس دادند، اما دیری نپایید که درگذشت. [۱۳]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۲۲۵ـ۲۲۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
[۱۴]
عبدالرحیم بن حسن اسنوی، طبقات الشافعیة، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۷، چاپ کمال یوسف حوت، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
بروی سفری به دمشق کرد. بیشتر نویسندگان ، به نقل از ابن عساکر ، تاریخ این سفر را ۵۶۵ نوشته اند. او در خانقاه یا رباط سُمَیساطیّة دمشق منزل کرد و مقداری از اَمالی او را در محضرش خواندند. [۱۵]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۲۲۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
[۱۶]
عبدالرحیم بن حسن اسنوی، طبقات الشافعیة، ج۱، ص۱۲۶، چاپ کمال یوسف حوت، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۷]
عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۶، ص۳۹۰، چاپ عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۸۸/ ۱۹۶۴ـ۱۹۶۸.
۳ - مذهببروی اشعری مذهب متعصبی بود و در مجالس وعظ حنبلیان را سخت نکوهش میکرد و میگفت که اگر کار در دست من بود، برآنان جزیه مینهادم [۱۸]
ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۱، ص۳۷۶، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/۱۹۶۵ـ۱۹۶۶.
[۱۹]
ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج ۸، ص ۲۹۲، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۲۰]
محمدبن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج۴، ص۲۰۰، ج ۴، چاپ صلاح الدین منجد، کویت ۱۹۸۴.
۳.۱ - علت مرگازینرو مرگ او و اعضای خانواده و گروهی از اطرافیانش را در ۵۶۷، بر اثر خوردن حلوایی نوشتهاند که به دسیسه حنبلیان مسموم شده بود و غالب مورخان و تذکره نویسان این احتمال را وارد دانسته اند. مرگ مشکوک و نابهنگام بروی و اطرافیانش را از جمله رویدادهای مهم بغداد نوشته اند. خلیفه مستضی در جامع قصر بر او نماز خواند و جنازه اش را در باب اَبرزِ بغداد، در آرامگاه ابواسحاق شیرازی ، به خاک سپردند. [۲۱]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۲۲۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
بروی در فن خِلاف و جدل مهارت داشت و بزرگان این فن ـ از جمله ابن شدّاد بهاءالدین ابوالمحاسن (متوفی ۶۳۲ ؟) و فخر نوقانی (متوفی ۵۷۶) ـ با او مناظره و مباحثه میکردند. ۴ - آثارکتاب المقترح فی المصطلحِ او محل مراجعة اکثر فقهاست و شرح تقی الدین ابوالفتح مظفربن عبدالله مصری (متوفی ۶۱۲) بر این کتاب به نام شرح المقترح شهرت فراوان دارد. [۲۲]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۲۲۵، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
در خلاف نیز تعلیقه ای به نام التعلیقةُ فی الخلافِ والجدل نوشته [۲۳]
ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۲۲۵، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
[۲۴]
عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۶، ص۳۹۰، چاپ عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۸۸/ ۱۹۶۴ـ۱۹۶۸.
که میان مصریان مشهور است و تقی الدین ابوالفتح آن را شرح کرده است.۵ - فهرست منابع(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/۱۹۶۵ـ۱۹۶۶. (۲) ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۳) ابن خلکان، وفیات الاعیان، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷. (۴) ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹. (۵) ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، چاپ حافظ عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن ۱۳۹۸ـ۱۴۰۰/ ۱۹۷۸ـ۱۹۸۰. (۶) عبدالرحیم بن حسن اسنوی، طبقات الشافعیة، چاپ کمال یوسف حوت، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۷) محمدبن احمد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج ۴، چاپ صلاح الدین منجد، کویت ۱۹۸۴. (۸) سبط ابن جوزی، مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان، حیدرآباد دکن ۱۳۷۰/۱۹۵۱. (۹) عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، چاپ عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۸۸/ ۱۹۶۴ـ۱۹۶۸. ۶ - پانویس
۷ - منابعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بَرَوی»، شماره۱۰۹۲. |